به تیپ و قیافهاش نمیآمد اهل اینجور کارها باشد و برعکس بقیه هم نه رحل قرآن جلویش گذاشته بود و نه جانمازی مقابلش پهن بود. زانویش را بغل گرفته بود و خیره خیره چراغ سبز بالای محراب را تماشا میکرد. پرسیدم: چطوری اخوی؟ بالا بالا سیر میکنی...! به خودش آمد. کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت: آره واقعاً... بعد ادامه داد: وقتی دلم میگرفت یا به دورو بریهام غرغر میکردم یا میرفتم توی اتاق و موسیقی را تا درجه آخر بلند میکردم و سعی میکردم خودم را بزنم به بیخیالی. گاهی هم با بچهها میرفتیم پارک و خیابان گردی. واینجور کارها... ولی راستش هیچ کدام، آرامم نمیکرد و بدتر انگار گره کور مرا کورتر میکرد. اما اینجا... کنار این همه آدمی که از خودبیخود شدنشان هم یه جورهایی آخر هوشیاری است، احساس میکنم سبک شدهام. احساس میکنم مقدس شدهام. تازه شدهام . احساس میکنم آن کسی که بهش میگفتند «خدا» رو دارم میشناسم. دارم میبینم. بعد سرش رو انداخت پایین و لحظهای توی فکر رفت و با چشمانی پر اشک گفت:
«به هیچ کس نگفتم این سه روز کجا میرم. اصلاً نمیدونستم باید با خودم چی بیارم. همین طوری دست خالی اومدم.»
گفتم: «همین دست خالی بودنت، به همه چی میارزه»
داشتم خلوتش رو خراب میکردم. تسبیح تربتم را توی دستاش جا گذاشتم و رفتم....
و چقدر غبطه خوردم به شکستگی دلش.
اگه دلتون شکست و قطره ی اشکی روی پهنای گونهتون لرزید؛ ما رو هم قاطی بقیه از دعا محروم نکنید.
اعتکاف،آب حیات بخش در کویر غفلتهاست. غفلت از «خود» و «خداى خود»، بستر مرگ ارزشهاى انسانى و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزى و عشق عرفانى و عامل پیوستن به زندگى پست و حیوانى است.
اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون(اعراف/179)
اعتکاف، بستر مناسب اندیشه و تفکر و خردورزى است.
اعتکاف، تلاشى است براى اینکه انسانهاى فرو رفته در غرقاب روزمرهگىها از فضاى پر التهاب روزانه به سوى«خویش»و«خداى خویش»باز گردند.
اعتکاف، زمینه توبه و بازگشت است. بازگشتبه قرآن و معنویت، بازگشت به دعا و استمداد از عالم غیب، بازگشت از«خودمدارى» به «خداگرایى» آنها که مسؤولیتهاى حساستر و بزرگترى دارند، بیش از دیگران به اعتکاف و خودسازى نیاز دارند.
بىجهت نیست که شخص رسول الله صلى الله علیه و آله پس از هجرت، همه ساله دهه اول یا دوم و گاه هر دو دهه و در سالهاى آخر زندگى به طور منظم دهه سوم ماه مبارک رمضان را به«اعتکاف»مىپردازد و به همه دستاندرکاران و کارگزاران و رجال سیاسى، اجتماعى درس معنویت گرایى و ذکر و نیاش و روزه و تلاوت قرآن مىدهد.
اعتکاف، توقفى ناآگاهانه در مسجد نیست. صرف درنگ و مکث و«حبس خویشتن»در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست.
اعتکاف، لمیدن، خوابیدن و چرت زدن و احیانا وقتگذرانى بیکاران و گردهمایى تفریحى-سیاحتى در مساجد شهر نیست.
در اعتکاف کسانى که کار دارند و زیاد هم کار دارند، و غرق دنیاى اقتصاد و سیاست و هنر و مطبوعات و غیره هستند، باید از تولید و توزیع و طرح و برنامههاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و نظامى و کار و زندگى فاصله بگیرند و به همآهنگى کار و تلاش و فعالیتها، با رضاى خدا و وظیفه مکتبى بیاندیشند. تنظیم فکر و اندیشه و عمل، با معیارهاى الهى را تمرین کنند.
اعتکاف، دوره کوتاه مدت خودسازى است، که حداقل سه روز طول مىکشد و انسان را از حاکمیت غریزهها، عادتها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مىسازد.
اعتکاف، محو خودخواهى در امواج بلند خداگرایى و خدمت به امت اسلامى است.
اعتکاف، برون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحبى و تقرب جویانه و داوطلبانه است که روزه روز سوم آن رنگ وجوب مىگیرد.
اعتکاف، گریز از لذتگرایى و هر گونه التذاذ جنسى و مهار حس خود محورى و برترى جوئى و بازگشت از قبله دیناگرایان به سمت و سوى قلب و قبله هستى است. خودسازى، محاسبه نفس، توبه و نیایش، نماز و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبى از دیگر برکات«اعتکاف»است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ